هیجان انگیزترین قوی سیاهی که واسه آدما هست، خود زندگیه.
مثال بوقلمون رو یه لحظه در نظر بگیریم: بوقلمونی که صد روز بهش دونه داده میشه و روز صدم فکر میکنه هیچ خطری تهدیدش نمیکنه. چرا؟ چون تو این صد روز که هیچ خطری نبوده و همیشه آب و دونه اش هم مهیا بوده. اما با تمام امید و آرزوها، روز صدم با یه حرکت انقلابی سرش بریده میشه.
زندگی هم همینطوره. هیچ آدمی نمیتونه به این سؤال جواب بده که اگه تا الان سالم بوده، چرا فردا هم باید سالم باشه.
من گاهی وقتها یه تجربه ذهنی با خودم انجام میدم که واسم جالبه: فکر میکنم که کلاً فلج شدم و حرکت خاصی نمیتونم انجام بدم. فکر میکنم که اون موقع چه کاری میتونم انجام بدم و چه کاری نمیتونم بکنم. یه خورده با خودم کلنجار میرم و فکر میکنم.
منتها جالبترین قوی سیاه واسه آدم هم چیز جالبیه: مرگ.
خیلی از حادثه ها تو زندگی هست که ممکنه واسمون اتفاق بیفته یا نیفته. اما این یکی مثل بقیه نیست."مرگ نیست که چاره نداشته باشه" رو خیلی شنیدیم.
نکته خوبشم اینجاست بدون اینکه بفهمیم یهو میاد سراغمون.
من خوشم نمیاد از احادیث، زیاد تو وبلاگ استفاده کنم اما این یکی یه چیز دیگس:
برای دنیایت چنان زندگی کن که انگار تا ابد زندگی خواهی کرد و برای آخرتت، چنان زندگی کن که گویا قرار است فردا بمیری
**
آدما یه تصور اشتباهی که دارن و به نظر میرسه که این اشتباه رو قرار نیست هیچوقت ترک کنن:
خوشبینانه ترین امیدها رو واسه خودشون دارن و انگار که بقیه هیچ آرزویی واسه خودشون ندارن و خطرناکتر از اون، فکر میکنن اتفاقای بد همیشه قراره واسه بقیه اتفاق بیفته
***
و سومین چیز اینکه خوشبختانه یا متاسفانه، از سیاست تقریباً هیچی نمیفهمم.
منتها این به این معنا نیست که روزنامه نمیخونم.(سایت های خبری که تقریباً سر هم نمیزنم)
سعی میکنم همیشه صفحه حوادث روزنامهها رو بخونم.
و یه خورده بهشون فکر کنم.
با فکر کردن به مطالب صفحات سوالای خیلی خوبی واسه آدم مطرح میشه.
اینکه من اگه تو اون موقعیت بودم، بعدش چی کار میکردم؟
اینکه چیکار میکنم تا همچین اتفاقی نیفته؟
اینکه مقصر کی بوده؟
یا خیلی سوالای دیگه ای که هر کس بنا به اندازه شعور خودش میتونه بپرسه.
****
با این سه مقدمه، میخواستم یه چیزی بگم.
از این به بعد، اون بالا کنار لینک "فیلم هایی که دیده ام"، یه جا به عنوان "وقایع اتفاقیه" میزارم که توش خبرای تامل برانگیزی از صفحه حوادث روزنامه که فکرمو مشغول کرده، مینویسم.
سعی میکنم دقیقا متن خبرارو ننویسم و با یه خورده تغییر در نوشتنش، اونا رو اونجا بزارم. البته چون کار وقت گیریه، اگه حال نداشتم خودشونو مینویسم.
اگه خودم هم چیزی خواستم اضافه کنم(سوال یا چیزی که واسم جالب بوده یا ...)، زیر همون خبر مینویسم.
احتمالا هر روز هم تغییرش بدم و با یه چیز تازه تر عوضش کنم. البته شاید هم نتونم.
اگه دوست داشتین، نظر خصوصی بزارین. اگه هم دوست نداشتین، یه هفته ای جمعش میکنم بره پی کارش.
این هم لینک: http://sokhanedel.blog.ir/page/asd
*****
پینوشت نامربوط: این صفحه به خاطر اینکه دیگه نمیخوام هر روز بنویسم.
اما اگه کسی خواست به وبلاگ سر بزنه، حداقل یه جایی باشه که هر روز آپ باشه.
کسی دست خالی از این بارگاه ملکوتی نمیره:)
- ۹۵/۱۲/۱۰