دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

عکس: شبانی شبانه

این روزها یکی از جاهایی که میتونیم بریم چراگاهیه که گله ی یکی از دوستان اونجاس. از ساعت 11 میریم تا ساعت 2 3 شب میشینیم و برمیگردیم.

دو سه تا کار هست که خیلی خوشم میاد انجامشون بدم. یکیش معلمی، یکیش چوپونی و یکیش شوفر ماشین سنگین تا بار ببرم اینور و اونور. شاید چوپونی کردن قبل معلمی آدمو واسه معلمی آماده تر هم بکنه. جفتشون دارن یه کار میکنن دیگه.

یه واقعیتی که تو این دو شب فهمیدم این بود که چوپونی خیلی کار سختیه. اون چیزایی که چوپون گله راجع به گرگا میگفت، خیلی چیزای جالبی بودن. یعنی راحت به هوشمندی گرگ میشه ایمان آورد. یه چیز دیگه ای هم که فهمیدم نقش سگ تو گله شون بود. دو تا سگ داشتن که در واقع این دو تا سگ فقط نقش هشدار دهنده رو داشتن. یعنی اگه یه گرگ میومد سمت گله، سگا میومدن سمت چوپون تا ازشون حفاظت بکنه. البته بعضی سگ ها هم هستن که میتونن جلوی گرگ وایستن اما مثل اینکه تعدادشون زیاد نیست.

شب چاییمون گم شد، رفتیم خودمون از کوه کاکوتی(ککلوک اوتو) و چای کوهی(توکلوجه) چیدیم آوردیم گذاشتیم تو اجاق میل کردیم. هوا هم فوق العاده سرد. مجبورا آتیش رو باید سرحال نگه میداشتیم تا بتونیم وایستیم.

دارم به این فکر میکنم که تکاب گردی زیاد کردم. کم کم بهتره اوضاع رو یه جوری کنم که بتونم ایران گردی رو شروع کنم. اونم پیاده باشه بهتره

پینوشت: با موها حال میکنید دیگه؟ :)

تو هر چیزی مطابق روند جامعه پیش برم، در مورد موها نظرات خاص خودمو دارم. مدل موی دهه 40 50 رو خیلی دوس دارم.

  • ۹۶/۰۳/۱۲
  • مرتضی خیری

نظرات (۳)

گرگ ندیدین؟؟
اگه گوسفندا "بو" نداشته باشن گله و چوپونی میتونه خوب باشه، مثلا مثل هایدی بری کوه که همه جا سرسبز باشه و پر از قاصدک بارون بگیره بری زیر یه تیکه سنگ سنگر بگیری و ....
موهاتون فقط یه خط ریش انگلیسی کم داره بابام و دوستاش دوران راهنمایی دبیرستان یه عکس دارن اونطوریه شلوار دم پا هم پوشیدن :)
ما تو دانشگاه یکی با این تیپ داشتیم اسمش رو گذاشته بودم "کوهنه کیشی" مرد قدیمی :))) 
پاسخ:
اون وقتی که ما میریم چیزی دیده نمیشه. گرگ هم میگن حیوون زرنگیه. همیشه دیده نمیشه. خودش وقت شکار کردنو میدنه. اون موقع ظاهر میشه.
:)) 
من تو لباس و اینا نسل نو لباس میپوشم. اما مدل موهای جدید رو دوست ندارم. مدل موهایی مثل دی کاپریو تو "revenant" یا مدل موی جان اسنو رو خیلی دوست دارم. تو این قسمت از بدن به انسان های اولیه ارادت خاصی دارم.
ببخشید دقیقا از شباهتای چوپونی و معلمی چند مورد رو نام میبرین تا قانع شیم ؟
پاسخ:
به نظرم شباهتاشون خیلی واضحه.
قضیه دوتاشونم راهبری یه عده است(یا آدم یا گوسفند).
البته تفاوت اصلیشون هم بر سر عنصریه که باید رهبریش کرد. آدمی که اختیار داره و گوسفندی که شاید از اختیار کمتری برخورداره. اما احساس میکنم این قضیه تو ذات خود رهبری کردن زیاد موثر نباشه.
بنظر من معلم رهبری نمیکنه معلم درواقع وظیفه اصلیش تربیت درسته تربیتی که سوای هر چیزی شاگرد رو اماده میکنه برای ساختن یه آینده بهتر حالا شده یه مهندس خوب یه تاریخدان خوب یا یک کارگر خوب فرقی نداره ... ولی متاسفانه خیلیا این نقش رو با رهبری اشتباه گرفتن نمونش همین معلمای خودمون که هی به اونایی که زرنگ بودن میگفتن باید دکتر بشی !!! غافل از اینکه سرزمین من نسل آینده من به شغلهای دیگه بیشتر احتیاج داره یا رسیدن به پزشکی اونم به هر قیمتی!!
پاسخ:
اصلا حال و حوصله بحث کردن ندارم. پس شما درست میگید :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">