دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

این کامنت رو دوست عزیزی تو پست جناب آقای تقوی گذاشته بودن. من صرفا به عنوان یه بازی فکری میخوام جواب این کامنت رو به خودم بدم و احتمالا برای هیچ کس دیگه ای جز من مصرفی نداره. این پست یه پست سیاسی نیست فقط شاید یه جورایی گفتگوی درونیه و به شدت امکان اشتباه بودنشون هست.

"نمی خوام در مورد رای دادن یا ندادن بحث کنم. ولی همیشه در مورد انتخاب بین بد و بدتر و این منطق که چه آلترنتیو دیگه ای وجود داره برام سئوالی وجود داره.
فرض کنیم تو یه سیستم گزینه های ۱ و ۲ …تا ۱۰ وجود داره و ما هر سال یکیشون رو باید انتخاب کنیم. به ترتیب ۱ بهترین و ۱۰ بدترین گزینه است. یعنی ارزش به سمت ۱۰ نزولی هست. حالا اگه هر سال یک گزینه از ابتدای لیست حذف بشه و ما هم با این منطق “انتخاب بهترین گزینه موجود” کار کنیم، سال اول ۱ ، سال دوم ۲ ، سال سوم ۳ و … رو انتخاب می کنیم.
در این حالت درسته که هر سال بهترین گزینه موجود رو انتخاب کردیم، اما کیفیت انتخاب های ما هر سال کمتر شده. حذف کننده محترم هم همیشه مطمئن هستش که می تونه همین روند رو ادامه بده. چون ما که به هر حال یکی را انتخاب می کنیم. نکته جالب تر اینکه حتی برای حذف کننده داستان ما قابل حدس هم هست که ما امسال از ترس لولو خور خوره شماره ۹ و ۱۰ می خوایم به گزینه ۸ رای بدیم. حتی به قول معروف مهندسی هم می تونه بکنه. یعنی گاها می بینه با شماره ۸ هم حال نمیکنه دیگه. یه سال ۷ و ۸ رو با هم حذف میکنه. ازون ور دو تا لولو خور خوره جدید با شماره ۱۱ و ۱۲ رو میکنه که ادم میگه درسته امسال شماره ۸ رو هم حذف کردن، ولی خداییش شماره ۹ از ۱۱ و ۱۲ دیگه بهتر هستش."

***

با فرض اینکه اینجور شماره بندی ها درستن:

متاسفانه یه چیزی که ما انسان ها خیلی راحت ازش میگذریم، قضیه خطی و غیرخطی بودن یه چیزه.

اگه بخوام تو همین مثال بگم، فرض کنیم رنج ناشی از اینکه 1 در میان گزینه ها نباشه و مجبور بشیم به 2 رأی بدیم رو، x بدونیم.

به نظرم رنج ناشی از اینکه گزینه ی 4 نباشه و ما مجبور بشیم به 5 رأی بدیم، دیگه برابر با x نیست. احتمالا چند برابر x خواهد بود.

این چند برابر بودن، احتمالا به پارامترهای دیگه ای هم باید مربوط باشه. مثلا احتمالا به حافظه تاریخی اون ملت هم بستگی خواهد داشت.

وقتی شرایط از یه جایی به بعد دیگه باب میل مردم نبود، احتمالا حتی اگه اون شماره 1 رو هم بذاری جلوشون قبول نخواهند کرد.(سواد سیاسی و تاریخی خیلی پایینی دارم اما اونطوری که شنیدم "بختیار" رو شاید بشه واسه این مورد مثال زد)

دوم اینکه احساس میکنم تو کامنت این دوستمون به یک طرف قدرت زیادی داده شده و طرف دیگه فقط مجبورند رای بدهند.

یه سوالی که تو بعضی جاها واسم مطرح میشه، اینه که "آیا این مورد جزو توهم توطئه محسوب میشه یا نه، واقعا یه توطئه است؟"

در مورد این مثال، فک نمیکنم توطئه ای در کار باشه. 

گرچه احتمال جهالت مردم و استفاده کردن از این جهالت توسط بالاسری ها وجود داره، اما هر بلایی سر جامعه ای که جاهلن نازل بشه، حقشونه.("انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم")

فک میکنم توطئه ای وجود نداره ضمن اینکه شرایطی که دنیای مدرن به وجود آورده دیگه برای بسیاری از افراد مصونیتی باقی نذاشته، اطلاعات به سرعت منتقل میشن و اینکه قدرت رو فقط به یه گروه از جامعه انتساب بدیم، شاید برای این دوره زمانه نباشه. درسته که تو ایران برخی محدودیت ها غیرقابل اجتنابه(که دلیلش بینش دینی اشخاص خاصیه) اما باز هم مدرنیجات حداقل تاثیر کم و مثبتی در ایران گذاشته(علاوه بر برخی آسیبهایی که وارد کرده)

***

پینوشت نامربوط سیاسی:

دار و دسته احمدی نژاد با این شعارهای ضداشرافی گری، دقیقا چی میخوان بگن؟ میخوان دوباره همه مردم رو به یه سطحی از فقر برسونن تا دیگه اشرافیتی نداشته باشیم و همه بتونن در یه عدالت مساوی بینانه زندگی کنن؟این مشخصه که هیچ کس از وجود اشرافیت راضی نیست اما متاسفانه برنامه ای که این افراد برای برچیدنش میدن، به نظر برنامه معقولانه ای نمیاد. "منابع پیش بینی شده" ای که قراره از آسمون نازل بشه و در صورت نازل نشدن، همه مون به لقاءالله بپیوندیم. 

فک کنم تو کتاب "در باب حکمت زندگی" بود که نوشته بود، مردم اندیشمندان جامعه رو به تواضع سوق دادن تا اونا رو به سطح خودشون بکشونن و میزان حقارت خودشون رو کمتر کنن.

اون کسی که دانشمنده یا در طبقه بالای جامعه قرار داره، خودش باید بدونه که تواضع داشته باشه. اگر هم نداشت، فک کنم اینکه افراد سطوح پایین تر از تواضع نداشتنش شاکی بشن، کار خیلی مسخره ایه. گرچه به نظرم افراد سطوح بالاتر میتونن از طرف شاکی بشن.

شعار ضد اشرافی گری رو هم، همچین چیزی میدونم. 

البته متاسفانه با این جور شعارها(شعار به معنای واقعی کلمه) دل افرادی هم رو بردن.

  • ۹۶/۰۲/۲۶
  • مرتضی خیری

نظرات (۱)

  • مهدی فعله گری
  • سلام دوست عزیز! اشرافی گری مگر غیر از طبقه بندی کردن قشرهای جامعه ست؟ مگر فرقی هم میکنه؟ اشرافی گری به زبان آدم بی سوادی مثل من یعنی ظهور ارباب و رعیتی به زبان مُدرن. رعیت زمانی خودشو میتونه بکشه بالا که  با خشم اربابش مواجه نشه. وقتی بشه یا پا پس میکشه و یا خونش به جوش میادو اربابو به زیر میکشه. چیزی شبیه فرمایشات خود شما. حالا وقتی ارباب به زیر کشیده بشه چی میشه؟ عدالت برقرار میشه؟ تقسیم اراضی مثلا؟ آره؟ نُچ برادر گرامی. همه ی اینها در اثر جو موجود زمان خودش به طور موقتی ، به عدالتی موقتی تر دست میازند. اما بعدش چی میشه؟ بالاخره یکی باید اون بالا باشه که مدیریت کنه یا نه؟ مدیریت و میز مدیریت هم شیرینه. اصلا یه وضعی شیرینه که حاضری خون بریزی ولی رهاش نکنی. تهش چی میشه؟ اربابی دیگر پا به عرصه ی ظهور میذاره. این چرخه ایه که در طول تاریخ بشر وجود داشته. و تغیییر ناپذیره. باید ببینیم ما در کدوم قسمت از این چرخه  هستیم و در همون لحظه و فقط برای خودمون کاری بکنیم. کمی با لحن بی ادبانه میگم که "گور بابای آیندگان ما".
    و اما بنده معتقدم رأی دادن اتفاقا خیلی هم مسئله ست. چرا رأی ندیم؟ باید رأی بدیم. رأی میدیم که حق اعتراض داشته باشیم. 
    پاسخ:
    سلام علیکم
    در مورد اون چرخه، نظر خاصی ندارم. درست به نظر میرسه. نظر خیلی مبتدیانه من اینه که تا قانون تو کشوری حاکم نشه، هر کسی به هر جایگاهی برسه بی عدالتی به وجود خواهد آمد.
    در مورد "فعلا مسئله این نیست" احتمالا نتونستم منظورمو برسونم. منظورم در رابطه با اون رتبه بندی هایی بود که اون شخص تو کامنت انجام داده بودن. 
    و منظورم این بود که جناب آقای روحانی درسته ایده آل جامعه م(شماره 1) نیست اما به نظرم شماره 2 یا 3 میتونه باشه و تو این وضعیتی که یه کاندید شماره 2 داریم، رأی دادن یا ندادن زیاد مسئله خاصی نیس که نیاز به فکر کردن داشته باشه و بهتره رأی بدیم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">