سر کوچه ما یه دبیرستان دخترانه است که از دیرباز پناهگاه عارفان و عاشقان بوده. همیشه پسرهایی با قیافه کریستین رونالدو، سر خیابون دبیرستان منتظر میموندن تا کوبو (یا همون کبری) قاضیان زنگ آخر رو به صدا دربیاره و عاشق های بی سبیل، معشوقه های با سبیلشون رو ببینن.
غرض از این پست، اینه که به تازگی دقیقاً کنار دبیرستان یه مغازه ای زدن. یه سه چهارسال پیش، اصولاً کنار مدرسهها مغازه های لوازم التحریر میزدن. اما این مغازه تا اونجایی که مشخصه پوشک بچه و لباس بچه و اینجور چیزا میفروشه.
قبلاً به داشتن شعور بازار آزاد شک داشتم اما به نظر میرسه بازار حتی تو انتخاب مکان مغازه ها هم به شدت منطقی و آینده نگره.
پی نوشت: با اسم کوچیک رونالدو هم یه شوخی قدیمی هست. اما بالاخره اینجا خونواده نشسته. ضمن اینکه همه که ترکی بلد نیستن منظورمو بفهمن :)
- ۹۶/۰۱/۲۷