دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۱
  • ۰

بی خیالی 3

این بحث شاید هیچ اهمیتی واسه شما نداشته باشه. واسه خودم مینویسم. مثل همه پستای دیگه.

***

مثل اینکه واژه بی خیالی از هر واژه دیگه ای بهتر دیده میشه. از مقایسه تعداد بازدیدها این حرفو میزنم. دلیلشو نمیدونم اما شاید چون نداریمش، دنبالشیم.

***

اولا بگم که تو جواب فاطمه تو کامنتا همینطوری یه اصطلاحی نوشتم، خودمم ازش خوشم اومد: "بی خیالی مدیریت شده"

دومین چیز هم اینو بگم که هلما به یه نکته ظریفی اشاره کرد که خودم میدونستم پس احتمالا هر کس دیگه ای هم میدونسته دیگه. اینکه "نوشتن راجع به بی خیالی، اینو میرسونه که راجع بهش بی خیال نیستی" و شاید همین چیزی باشه که من به خاطرش یه پسوند "مدیریت شده" بعدش میارم. 

***

این چیزی که اینجا میگم چیزیه که سعی میکنم خودمو بهش نزدیک کنم:

یه منظورم از بی خیالی، اینه که آدمیزاد ممکنه اشتباه کنه. اما نباید به خاطر این اشتباه به خودش سخت بگیره. 

بعضیا ممکنه به خاطر یه اشتباه استرس بگیرن و ناراحت بشن و ... . اما به نظرم همه این احساس های بعد از اشتباه، بعد یه مدت رنگ میبازن و دقیقا همون احساسا باعث میشه آدمیزاد نتونه بعد یه اشتباه به خوبی راجع به اون کار غلط فکر کنه و به خاطر همون ممکنه دوباره همون کار اشتباه یا شبیهش رو دوباره انجام بده.

به خاطر همین فک میکنم که استرس گرفتن و ناراحت شدن بعد از یه کار اشتباه، خودش کار اشتباه تریه. اینه که سعی میکنم یه خورده بیخیال تر باشم.

***

یه منظور دیگه ام از بی خیالی اینه که ما آدما واقعا جاهلیم. به نظرم واقعا تو تشخیص این که یه کاری اشتباه بوده یا نه، دچار اشتباه میشیم.

الان فک میکنیم فلان کارمون اشتباه بوده اما بعد پنج سال میفهمیم که کار خوبی بوده و شاید پنج سال بعد تر از اون باز دوباره فک کنیم که اشتباه بوده.

به خاطر همین یه خورده به کارهامون با تواضع بیشتری نگاه کنیم. به نظرم ما تو تشخیص کار خوب و بد زیاد صلاحیت نداریم. پس واسه چی خودمونو بابتشون اذیت کنیم؟

(البته بعضیاشون به حدی اشتباهن که هیچ ابهامی توش نیست. مثلا این احمدی نژاد واسه چی 8 سال رئیس جمهور ما بود؟ البته من از سیاست چیزی نمیدونم. فقط خوشم نمیاد ازش. وگرنه نمیدونم کارای خوبی کرده یا نه.)

***

همه این حرفا درست(حداقل واسه خود من)

یه سوالی که واسه من پیش میاد و میدونم که برای خیلی افراد دیگه هم هست، اینه که من تو به کدوم سمت باید بدوم؟ تو کدوم رشته باید درس بخونم؟ در جهت چه مهارتی، خودمو قوی بکنم؟ اصلا چه غلطی بکنم؟

و سوالی که بعدش هست، اینه که اگه تو فلان جهت دویدم و اون راه، راه من نبود، اون موقع چی کار باید بکنم؟

تو کل عمرم اگه قرار باشه به یه جمله رو عمل کنم، میخوام این جمله باشه: "تو چیزی را که میدانی عمل کن تا خدا دانش آن چیزی را که نمیدانی به تو بیاموزد."

اما متاسفانه فک میکنم دقیقا جمله ایه که بهش عمل نمیکنم.

  • ۹۶/۰۱/۲۱
  • مرتضی خیری

نظرات (۴)

  • آموزشی-تفریحی
  • سلام.جالب بود.مرسی ولی هرکسی یه سرنوشتی داره من به این ایمان دارم
    پاسخ:
    هممم.
    من نمیتونم بگم ایمان دارم یا ندارم اما جمله تامل برانگیزیه و راستش خودم یه جورایی فک میکنه درسته.
    اووووم‌ خب به نظر من‌ اشتباهات بار ها تکرار میشن حتی اگر راجع بهش بیخیال نباشیم 
    نمیدونم شاید بیخیالی مدیریت شده کلمه ی درستی نباشه 
    توی یه کتابی خوندم هزاران بار از یه فرد موفقیت و خونسرد پرسیدن تو چطوری به این جایگاه رسیدی؟ 
    همیشه آدم ریلکس و بیخیالی به نظر می رسیدی ٬ هیچکس فکرشو نمیکرد تو برنده‌ی فلان جایزه بشی 
    و اون فرد موفق جواب میده من هزاران بار باختم و از اول شروع کردم هیچکس اینو ندیده چون در درون من بوده 
    البته این یه توضیح کلی بود
    پاسخ:
    شاید این جمله تون درست باشه "خب به نظر من‌ اشتباهات بار ها تکرار میشن حتی اگر راجع بهش بیخیال نباشیم
    اما به نظرم نکته مهم اینجاس که دقیقا یه مار مشخص ما رو دو بار نیش نزنه.
    شاید یه اشتباهی رو با مفهوم یکسان و فقط اشکال متفاوت دوباره و حتی صدباره مرتکب بشیم، اما اشتباه اینه که یه اشتباه مشخص رو دوباره بکنیم.
    مثلا، مفهوم یکسان رو "آرزوی رسیدن آدما به یه چیز با یه زمان کوتاه" در نظر بگیریم. یه شکلش اینه که طرف برای باسواد شدن بره ویکیپدیا بخونه، یه شکل دیگش اینه که طرف برای پولدار شدن بره شرکت های هرمی. این دوتا مفهوم یکسانی دارن اما شکلشون فرق میکنه. مهم اینه که یه شکل اشتباه رو دوباره اشتباه نکنیم. که اگه به اندازه کافی راجع بهش فکر نکرده باشیم، ممکنه یه شکل اشتباه رو دوباره اشتباه بکنیم.

    ایییییول از اون وبلاگ قدیمای ۸۹ که عشقه منه ولی دیگه آپدیت نمیشه 
    خواهش و مرررسی از شما بابت لینک‌

    پاسخ:
    خواهش. تاپ ترین وبلاگیه که تا حالا خوندم.
    قبلا خوندینش؟
    این پست خوبه، درواقع چون تو پست قبلی رو تکمیل میکنه جالبه ....
    فقط اینو میتونم بگم که شما تو سه تا پست واقعیت رو بیان کردین، بیخیالی که ذاتا بیخیالی نیست، نمیدونم اسمش چی میتونه باشه ولی هر چی که هست یه روال معمول و بنظر آسوده هست، این امکان رو میده که خودمون رو نبازیم، خودمون رو محکوم نکنیم، به خودمون فرصت بدیم :)
    پاسخ:
    فک کنم به صورت خلاصه همین چیزی که شما میگید باشه.
    وقتی خودمونو زیاد سرزنش نکنیم و یه کمی با خودمون خوب تر باشیم، شاید حتی بهتر هم بتونیم رو دلایل اشتباهات متمرکز بشیم و بتونیم اونا رو دوباره انجام ندیم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">