یه برخورد معناداری که با ما مردم ایران میشه، اینه که کار میکنیم، دولت پولی در عوض اون بهمون میده، بعداً با بهونه ای به اسم «تخلف راهنمایی رانندگی» همون پول رو با منّت از ما پس میگیره.
خدا شاهده وانتی داشتیم که پنج سال تو خونه همینطوری مونده بود بدون اینکه استارت بخوره. روشم کبوتر لونه کرده بود، کاش بودی و میدیدی ...
بعد پنج سال وقتی خلافی ماشین رو گرفتیم تا بفروشیم، به همین برکت قسم یه تخلف نوشته بود «عبور از چراغ قرمز» در محل «اتوبان ... تهران"
اسم اتوبانش یادم نیست اما مگه داریم همچین چیزی؟
البته روایته که شاید بعد پنج سال تنهایی، وانت به درجهای از عرفان رسیده بوده که طی الارض میکرده.
***
یه اتفاق جالب که تو جاده ها میفته و احتمالاً دیدینش، راننده ها به همدیگه نشونه میدن که این ورا پلیس وایساده.
از اینجور تقلبا خیلی خوشم میاد.
اگه تشریف بیارین جاده زنجان به سمت بیجار رو ببینید، پلیس های نامحترم تو یه جاهایی کمین میکنن که حتی اگه چشمانی به تیزی عقاب داشته باشی، باز نمیتونی ببینیشون. انسانها حتی تو استتار به درجاتی والاتر از آفتابپرستهایی که میلیونها ساله براش تلاش میکنن، رسیدن.
در مقابل همچین رفتارهایی، بهترین کار همین کاریه که مردم میکنن.
اصلاً هر کاری که مردم پشت هم وایستن رو دوست دارم. چه اون کار اشتباه باشه و چه درست.(میتونید فیلم قضیه شکل اول، قضیه شکل دوم کیارستمی رو ببینید. تقصیر دانش آموزا نیست که فرد خاطی رو معرفی نمیکنن تقصیر معلمه که از دانش آموزا میخواد همدیگه رو بفروشن.)
***
یکی از بیشعورترین افراد روی زمین رو تو یکی از همین جریمه کردنها شناختم.
نمیدونم این خبر واسه کی هستش اما یه همچین مضمونی داشت: فرماندار یکی از شهرای کرمانشاه رو یه پلیسی میخواسته جریمه کنه. فرماندار هر کاری میکنه باز پلیسه میخواد جریمش کنه. سرِ آخر فرماندار یه سیلی به اون پلیسه میزنه.
من به اون فرمانداره کاری ندارم، منظور من خود کاره که بده.
متأسفانه هر کسی به کوچکترین مقامی میرسه، میخواد از اون موقعیت استفاده کنه.
اینطوری میشه که کسانی که باید قانون رو رعایت کنن، خودشون در جلوی صف بی قانونی، به سمت مردم یورش میبرن.
یه اتفاق خنده داری که تو این جریانا میفته، اینه که اگه مثلاً یه خودروی دولتی رو جریمه کنی، پولش از جیب کسی نمیره. از خزانه به خزانه برگردونده میشه :)
- ۹۶/۰۱/۰۴