دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۱
  • ۰

میخوام حرفمو در قالب یه داستان تجربه شده بگم.

**

حدود 9 ماه پیش، تو مترو یه جریانی رو دیدم و به خاطر همون، مطلبِ تمرین برای ویژگی ای برای 10 سال آینده، رو نوشتم. گفتم شاید به لینک سر نزنید و به خاطر همین، اون قسمتِ مورد نیاِز مطلب واسه داستانو همینجا مینویسم:

«اون روز تو مترو مردی رو دیدم که بر خلاف بقیه که وقتی از مترو پیاده میشن، به سمت در خروجی هجوم میبرن، وقتی از مترو پیاده شد در نهایت ارامش بود و وقتی هم که میخواست متروی یه مسیر دیگه رو سوار شه و اون مترو جلوی اون، دراش بسته میشد و او هیچ کوششی نکرد تا فرار کنه و یه جوری خودشو به مترو برسونه و با نهایت ارامش رفت تا رو صندلی بشینه و منتظر متروی بعدی باشه،یه لحظه با خودم گفتم که ای کاش من هم چنین ویژگی ای داشتم و اثر اون لحظه تا حدی بود که تا همین الان هم ، آن چنان حسی رو دارم

چند روز بعد از نوشتن، از یکی از دوستان نظرشو راجع به این پست پرسیدم.

دوست من چون اون موقع، کتاب قوی سیاه رو میخوند، گفتش که تو این نوشته، مرتکب خطای قصه پردازی شدی. من هم چون اون موقع نمیفهمیدم اصلاً خطای قصه پردازی یعنی چی، پیش خودم گفتم حتماً درست میگه و پیش خودم حس خوبی نداشتم از اینکه یه خطایی انجام دادم.

گذشت تا این اواخر، وقتی کتاب قوی سیاه رو میخوندم، به نوشته‌ای برخورد کردم که دقیقاً همون پاراگراف خودم یادم اومد:


**

کلاً اینطور فکر میکنم که اشتباه کردن، واسه آدما هزینه ی چندانی نداره

منتها اگه بخوام اشتباهاتمو کمتر کنم، سعی میکنم از کسی سوال بپرسم که به نسبت من اشتباهات خیلی کمتر (یا مثلا اشتباهات خیلی بزرگ‌تری) انجام میده. و به نظرم این تجربه کردنه که باعث همچین تمایزهایی میشه.

(یه جورایی دیگه از کسی که هم قد و قواره خودمه، راجع به محتوای چیزی و این که اشتباهه یا نه، سوال نمیپرسم. اما در عوض نحوه نگارشمو از هر کسی که بتونم میپرسم.)

دونستن یه چیز باعث نمیشه که اون فرد حرف درست رو بزنه. در عوض، شاید تجربه کردن دلیلی بر این باشه که حرف درست تری رو بزنه.

***

این اولین پست راجع به اشتباه در وزن دهی به آدما: 

اول اینکه ما به آدمایی که میدونن وزن بیشتری نسبت به آدمایی که تجربه کردن، میدیم. 

و متاسفانه در اغلب موارد، رو این اشتباهمون هم اصرار داریم.

***

امیدوارم "دونستن"ـی که تو این پست منظورمه رو واضح گفته باشم.

دوستی که راجع به خطای قصه پردازی به من میگفت، به نظرم تنها داشت از رو کتاب چیزی رو میگفت نه اینکه اون قضیه رو دونسته باشه.

منظورم از "دونستن" تو این پست، توهمی از "دونستن"ـه که برخی از ماها داریم  و حتی با همین توهم از دونستن هم، سر بعضیا رو شیره میمالیم.

  • ۹۵/۱۲/۰۷
  • مرتضی خیری

نظرات (۷)

میتونم بپرسم رشته تحشیلیتون با اگه نخاستین اینو بگین علاقه اتون به چیه ؟؟ چه تو درس چه فیلم یا هر چیز مربوط به اجتماع؟ ؟

فک میکنم در نهایت نظر هر کس درمورد هر چیزی فقط اندازه نظرش مهمه و قرار نیست حتما ازش تبعیت شه  ...
پاسخ:
اگه سوالتونو میتونستم جواب بدم، الان اینجا چیکار میکردم؟
:)
یه سری علایق کوچیک موچیک دارم اما واقعا نمیدونم ارزش داره زندگیمو پاشون بزارم یا نه. به خاطر همین هم فعلا سعی میکنم یه راهی واسه خودم پیدا کنم. فعلا که سرگردون و آواره ام. اما رشته دانشگاهیم، برق گرایش کنترله.

در مورد اون جمله تون، باز هم اینو میگم که جمله تون درسته اما ما آدما از هر چیز درستی که تبعیت نمیکنیم.
اینو من تو پست من انکار میکنم فکر میکنم به صورت واضح گفتم.
آدما همشون میگن که دروغ بده اما هر کدوم از ماها تو خیلی از شرایط دروغ میگیم.
شما هم تو اون کامنتتون گفتین که "من به همه حرفا گوش میدم بعدا تفکیک میکنم کدوم ارزش فک کردن دارن ..". به نظر خود شما همچین چیزی ممکنه؟
یه چیزی که هست اینه که آدما حتی به درستی نمیتونن تشخیص بدن که چه چیزی ارزش فکر کردن داره و چه چیزی نداره. به نظرم این یه چیز واضحیه.
بعدیشم اینه که ما تو خیلی از موارد تحت تاثیر خیلی چیزا قرار میگیریم که باعث میشه نتونیم یا به همه حرفا گوش بدیم(شاید چون خودمون نمیخوایم گوش بدیم. یه دلیل ساده اش اینه که حقیقت تلخه و باعث میشه رو خودمون پا بزاریم) یا اینکه بعضی وقتها به خاطر بعضی چیزا(مثلا عشق یا معرفت یا خیلی چیزای دیگه) به سمت یه حرف گرایش پیدا میکنیم که باعث میشن حرف درست رو نشنویم.

به نظرم این جمله تون "فک میکنم در نهایت نظر هر کس درمورد هر چیزی فقط اندازه نظرش مهمه و قرار نیست حتما ازش تبعیت شه  ..." درسته اما واقعا همیشه عملی نیست.

من از گفتن پستای این هفته میخوام خودمو به این سو ببرم که قبلا چرا به حرف بعضی ها وزن و اهمیت بیشتری میدادم و چرا اشتباه بوده. حالا نمیدونم واسه شما مفید باشه یا نه اما واسه خودم به نظر خودم مفیده.
یعنی من الان حق دارم فحش بدم به بیان ...
اندازه یه پست کامنت نوشته بودم پوکوند :((
پاسخ:
:))
من کامنت هایی که در حد یه پست هست رو من خیلی دوست دارم.
اگه تونستین، ممنون میشم یه بار دیگه بنویسید
اول اینکه رشته اتونو میدونستم یادم رفته بود :)
دوم بحث کردن با افرادی مثل شما رو دوست دارم ولی چون نویسنده خوبی نیستم زیاد نمیتونم بنویسم و اینکه بیان امکانات آنلاین نشون دادن نداره و این برا بحث ها و تبادل نظر جالب نیست . 
پاسخ:
:)
درست میگین. 
بحث کردن تو فضای دیجیتال، شاید گاهی اوقات به نتیجه مطلوبی منجر نشه. ضمن اینکه من هم نمیتونم حرفمو خوب بنویسم. به خاطر همین شاید کژتابی :) به وجود بیاد.
از حرفاتون اینطوری برداشت میکنم که در واقع حرفای من حقایقی هست که تئوریسین ها قبولش میکنن و معتقدن اوصول زندگی اونه ولی در واقعیت زندگی کامل نمیشه رعایتش کرد ..
به هر حال امیدوارم به نتایج مطلوبی برسید :)
پاسخ:
اینکه از لحاظ تئوری درسته، اکیه اما اینکه به دردی نمیخوره :)
مهم اینه که تو واقعیت زندگی بتونه به آدم کمک کنه.

ما آدما پُریم از حرفایی که همشون درستن اما نمیتونیم ازشون استفاده کنیم. بیشتر از همه هم، خودمو میگم.
ولی اگه بگم من دقیقا حرفایی رو میگم که بهشون عمل میکنم و ازش استفاده میکنم اگه نتونمم حداقل برا تونستنش سعیمو میکنم چی میگین ؟؟
پاسخ:
من هیچی نمیتونم بگم.
یعنی در اون حدی نیستم که بتونم حرفی بزنم.
اونا رو صرفا محض این گفتم که بیشتر آدما(مثل من) اشتباه میکنن. فقط گفتم حواس شما هم باشه.
ممکنه شما جزو اکثریت نباشی که خدا کنه اینطوری باشید. واقعا خوشحال میشم.
این سوال من دقیقا برا شنیدن این جواب بود :)
چون حرف زدن با آدمایی که تو بعدی نیستن جذابه .
پاسخ:
این جمله دومتونو نفهمیدم چی گفتین.
میشه یه بار دیگه بگین؟
تک بعدی ...
منظورم اینه که شما صرفا عقایدتون رو تحمیل نمیکنین و اینکه میگین ممکنه من جز اکثریت نباشم نشون میده عقاید دیگران براتون محترمه .
پاسخ:
من که میدونم آدما خیلی اشتباه میکنن، به این معنیه که خودم هم خیلی اشتباه میکنم.
سعی میکنم یه "شاید" یا "ممکنه" یا ... اول جمله هام باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">