دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

پیشنوشت1: این متن، در ادامه متن ثبات یا پایداری که مقدمه ای در مورد شروع یه رابطه خوب برای ازدواجه، نوشتم.

پیشنوشت2: این متن رو شاید هزاران جای دیگه هم خونده باشید. اما من سعی میکنم به روش خودم نمادگذاری کنم تا یه خورده فهمش و به کارگیریش واسه خودم آسون تر باشه.

پیشنوشت3: گروه چهارم رو اولین بار از سخنرانی دکترشریعتی فهمیدم. اما بقیه گروهها، مثالای بیشتری تو هرجایی داره.

پیشنوشت4: این نوشته به نظرم میتونه درست نباشه، اما حداقل میتونه مفید باشه. اگه آدم بدونه که هر کاری رو به چه انگیزه‌ای انجام میده، به نظرم بینهایت مفیده.

پیشنوشت5: تعداد انگیزه‌ها شاید خیلی زیادتر میتونه باشه اما این چهارتا به نظرم خیلی رایجه.

**

به نظرم میرسه که برای انجام دادن بسیاری از کارهامون، چهار نوع انگیزه میتونه وجود داشته باشه.

1- اولیش رو به طور کلی، نمادگذاری میکنم: "x برای x" به این معنی که من کار x رو انجام میدم تا انگیزه x رو ارضاء کنم.

مثال هاش به نظرم بینهایت تاست.

مثلاً نتیجه «تفاوت برای تفاوت» رو ببینید:)

یا تعداد بیشتری لینک به عنوان مثال:

«بیشتر برای بیشتر» بیشتر نه به خاطر اینکه بیشترش، به درد میخوره بلکه فقط به این خاطر که بیشتر باشه دیگه.

"مذهب برای مذهب" که مثال معروفشه. یه سال پیش راجع بهش تو این لینک نوشتم.

یا مثالی که بین فیلم بازها بیشتر درک میشه: «جلوه‌های ویژه برای جلوه‌های ویژه». فیلم‌هایی که توشون، جلوه‌های ویژه به خود داستان کمکی نمیکنه بلکه صرفاً جلوه‌های ویژه ای هستن که نیاز ما به وجود جلوه‌های ویژه رو ارضاء میکنن.

البته لازم هم نیست تا عبارت های x هم دقیقاً عین هم باشن.

«راجع بهش حرف نزن چون مقدسه». این جمله به نظرم شکل تحریف شده همون جمله «مقدس برای مقدس» هست. یه چیزی مقدسه چون مقدسه دیگه:)

به نظرم این‌جور روابط گروه اولی، احتمالا همچین نمودارایی دارن:


اگه روحیات انسانی رو در نظر نمیگرفتم، باید نمودار به صفر میرسید(یعنی کار گروه اول هیچ نتیجه‌ای نداشت) اما به نظرم تو واقعیت به یه نقطه ی منفی میرسه. دلیلم؟

مثلاً اگه کسی «تفاوت برای تفاوت» رو اجرا کنه و آخرش به خودش یه نگاهی بندازه، دچار یأس فلسفی میشه دیگه؛ چرا که وقتش رفته، احتمالاً با تمسخر دیگران روبه رو شده و... . اینطور نیست؟

2-گروه دوم رو شاید بشه گفت:”x برای y”

کاری رو فقط به خاطر انگیزه دیگران، مرتکب بشی و احتمالا خودت هیچ بهره پایداری ازش نبری.

به نظرم آرکتایپ «دلقک» هم میتونه نشون دهنده کارهای این گروه باشه.

ضمناً این گروه کارها رو شاید بشه به عنوان «ریا» هم در نظر گرفت.

این هم مثالاش زیاده.

3-و گروه سوم رو شاید بشه اینطوری گفت:”x برای +x”

x کاریه که برای ارضاء نیاز +x که نیاز بسیار بزرگی هستش و احتمالاً خارج از x هست(یعنی مثلاً نه با خود x کار داره و نه با ناتش)، انجام میدیم اما بهره ای پایدار به خود x هم میرسونه.

برای +x ای که منظورمه شاید بشه همچین مثالهایی زد: خدا، وطن، مادر، خانواده، جهان، آفریقا و ... .

شاید چیزی از جنس خودخواهی های پایدار باشه.

کسی که به دیگران آموزش میده هم یه آدم خودخواهه. چرا که میخواد در سال‌های آتی با افراد آموزش یافته کنار خودش زندگی بهتری داشته باشه.

به قول آقای شعبانعلی، خودخواهی هم دو جوره. خودخواهی ناپایدار که فرد فقط به خودش فکر میکنه و در بلندمدت چیزی عایدش نمیشه و خودخواهی پایدار که فرد باز به خودش فکر میکنه اما در بلند مدت هم پایداره.

**

چهارمیش رو یه خورده متفاوت تر از بقیه دیدم. به خاطر همین جدا مینویسم.

چهارمین روابط رو شاید بشه اینطوری گفت: “x برای not x”

این مورد هم موردیه که شاید زیاد به وجود میاد.

یک فردی، یه مدت به شدت آدم مومنیه. بعد یه مدت، به هر دلیل ممکن قید کل دین و ایمون رو میزنه و میشه یه آدم کاملاً غیرمومن. حالا همین شخص بعد یه مدت باز میشه همون آدم مؤمن و همینطور الی آخر. این مثال به نظرم تو جوامع کاملاً مشهوده.

شاید بشه تو قضیه آینده تکنولوژی ها هم دید.

یک زمانی خودروها و راههای ماشین رو، آنقدر زیاد خواهند بود که قدم زدن به یک کار لوکس و گران در راهروهای معمولی، تبدیل خواهد شد. بعدش کم کم باز همه به سمت قدم زدن خواهند رفت. بعد مثلاً همه قدم خواهند زد و دوباره ماشین‌ها، لوکس خواهند شد و همینطور الی آخر.

به قول شریعتی، افراط پاسخ طبیعی تفریطه.

نمودار این گروه به نظرم به یک نمودار سینوسی تبدیل خواهد شد.

این گروه شاید حتی از مورد اول هم خطرناکتر باشه . چرا که در این مورد فرد پیش خودش فکر میکنه که همواره در حال یادگیری و بهترشدنه، اما راستش به نظرم در بیشتر مواقع همچین افرادی به یه نقطه پایدار نمیرسن.

فرد گروه اول بعد یه مدت شاید به بی‌هدف بودن کار خودش پی ببره و بعد راه درست تری رو انتخاب کنه اما توهم فرد گروه دوم، اونو به نوسان نامتناهی میندازه.

ضمنا اینجور کارها یا در یه لجبازی با خودت شکل میگیره یا در لجبازی با محیط. یعنی یا نات x یا نات y.

**

پینوشت: اگه فکر میکنید یه جای این قضیه میلنگه، ممنون میشم بگید تا گفته باشید. من هم متن رو تغییر میدم تا تغییرش داده باشم:)

  • ۹۵/۱۲/۰۵
  • مرتضی خیری

نظرات (۰)

کسی نظری نداده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">