دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

انتخاب پیش فرض

در ادامه پست حفظ اصول، به نظرم این پست میتونه در دنباله اش نوشته بشه. فک میکنم ارتباط کوچیکی با هم دارند. شاید هم مرتبط نباشن.
***
علامه جعفری تو کتاب "بررسی مصاحبه راسل-وایت"، در اثبات اختیار انسان یه چیزی رو میگه که نمیدونم به درد اثبات میخوره یا نه، اما به نظرم خود حرف، حرف درستیه:
میپرسه «اگه اون وقتی که سقراط تصمیم گرفت که شوکرانو سر بکشه، فرض کنیم که به هر دلیلی، قاضی، رأی دادگاه رو برمیگردوند و میومدن به سقراط میگفتن که"زندانی سقراط! بیا بیرون،آزادی"، به نظرتون سقراط چه حالی پیدا میکرد؟ خوشحال میشد یا ناراحت؟
خودش جواب میده که: سقراط ناراحت میشد، چرا که راه مرگ رو انتخاب کرده بود، و اگه این تصمیم به نتیجه پیش فرض منجر نمیشد، باعث ناراحتیش میشد»(البته شاید سقراط بعد چند ثانیه دوباره خوشحال بشه، چون دوباره راه زندگی کردن رو انتخاب میکنه)
و این انتخاب و گزینه پیش فرض، ارتباط زیادی با حالت انتظار کشیدن داره که اگه انتظار چیزی رو بکشی و اتفاق نیفته، به احتمال زیادی ناراحت میشی.
فکر نمیکنم اینکه به دلیل انتظار اشتباه کشیدن، ناراحت بشی، نیاز به مثال های زیادی داشته باشه. 
مثال خیلی ساده اش، این زن و شوهرهاییه که گفتن مثلا ساعت 4 بریم بیرون و زن، ساعت 4.5 از جلو آینه بلند میشه. احتمالا شوهر تو این نیم ساعت، اعصابش خورد میشه و به خاطر همین هم یه سری حرفای دعواگونه بین هم رد و بدل میکنن دیگه.
و مثال یه خورده پیچیده اما رایجتر، دخترها یا پسرهایین که به انتظار ازدواج با هم هستن و به هر دلیل ممکن، با هم ازدواج نمیکنن. چه اتفاقی میفته؟ به احتمال زیاد یک یا دو طرف قضیه، احساس افسردگی یا خیانت یا هر احساس دیگه ای بهشون دست میده.(دیدم که میگما. طرف یه مدت داغون بود. البته الان بهتره)
نکته جالب توجه اینجاست که یکی از راه حل هایی که آدما به کار میبرن، یه راه حل ظاهریه که فقط واسه گول زدن خودشه: طرف، دوستش، نیم ساعت دیرتر میاد، تو این حین میگه "خوب عیبی نداره دیر میاد، عوضش میتونم از طبیعت استفاده کنم یا مثلا یه خورده به خودم فکر کنم!"
شاید فقط وقتایی که احساس میکنه وقتش داره به هدر میره به یاد طبیعت یا خودش میفته. نمیدونه که کل وقتش داره به هدر میره.
به نظرم تنها در حالتی کل وقتش هدر نمیره که اون نیم ساعته رو به چیزی فک کنه که همیشه فک میکنه. به عبارت دیگه، شاید بهتر این باشه که تو مدل ذهنیش چیزی به عنوان استراحت یا غیراستراحت یا درونی و بیرونی یا وقت خالی و غیرخالی یا...  و در حالت کلی مرزبندی وجود نداشته باشه.
اما یه نتیجه منفی دیگه ای که "انتخاب پیش فرض" واسه آدما به وجود میاره، اینه که از همون موقعی که اون انتخاب رو انجام دادن، نسبت بهش بایاس پیدا میکنن و حتی اگه اطلاعات منفی ای نسبت به اون انتخاب بهش برسه، اونا رو نمیبینه و فقط موارد مثبت رو میبینه.
دقیقا همون قضیه"به یه چیزی فکر کنی همون میشه" اینجاس که اتفاق میفته.
آدمیزاد یه تصمیمی میگیره و وقتی به مرحله انتخاب کردن میرسه، دقیقا همون تصمیم رو انتخاب میکنه. انگار که هیچ گزینه دیگه ای واسش مطرح نیست.
این چیزیه که من خودم بارها تجربه اش کردم که چیزی که از اول گفتم رو، اجراییش کردم، مثل انتخاب گرایش کارشناسی.
البته نتیجه خوبی داشتن اما شاید بعضی وقتها هم نتیجه بدی بدن. کی میدونه که نتیجه اش چطور خواهد بود؟ عوضش آدم خودش میدونه که با آگاهی در اون زمان انتخابش کرده.
 
***
شاید بهترین چیز اینه که یه خورده بدون انتظار کشیدن زندگی کنیم، این اون چیزیه که من از "زندگی در لحظه" میفهمم. ضمنا حین مرگ هم با لذت بیشتری، دنیا رو ترک میکنیم.
ضمنا تا چیزی موقعیتش پیش نیومده، نسبت بهش تصمیم نگیریم. میشه فکر کرد اما نباید تصمیم گرفت.
***
دومین چیزی که به نظرم باعث ناراحتی آدمیزاد میشه رو هم گفتم:"انتظار اشتباه کشیدن" یا "انتخاب پیش فرض".
حالا به نظرتون "انتخاب پیش فرض" ارتباطی با "حفظ اصول" داره یا نه؟ به نظر من که ارتباط جالبی با هم دارن.
  • ۹۵/۱۲/۰۳
  • مرتضی خیری

نظرات (۱)

5+5+41+9+3+7 = 70

پاسخ:
یعنی چی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">