دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

1-بعضی خوشیها تو زندگیم هست که وقتی در جریان اون قرار دارم، بیشتر از اینکه خوشحال باشم، به روزی فکر میکنم که ممکنه دیگه اونو نداشته باشم

گاهی وقتها از اینکه این دلخوشیها رو تجربه کنم، میترسم

میترسم الان خوشحال باشم، اما وقتی که دیگه اون خوشحالی تکرار نخواهد شد، کل وجودم تو غم بسوزه

حال عجیبیه.

(مثالی که تو ذهنم هست رو نمیزنم تا ذهنتون بهش حساس نشه.)

***

2-نمیدونم این که به خانواده های آتشنشان ها امید میدن، خوبه یا بد.

درسته که من حقِ نظر ندارم، اما میدونم که گاهی این امیدی که داده میشه، شاید مخرب تر از یک ناامیدی باشه.

فرض کنید خانواده حتی به میزان کم آماده رسیدن خبر خوبه. امید داره، در حالی که به دلیل حدسی که میزنه، تو دلش غم زیادی داره. 

(همیشه تو اینجور موارد که باید یه خبر تلخ رو به کسی بدی، یاد دیالوگ "یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه" میفتم. نمیدونم کدوم راه درست تره)

شاید هم من خیلی آدم بی ایمانیم و به معجزه ایمان ندارم.

شاید هم برای مایی که خیلی زیاد از غم پذیرایی میکنیم، امید دادن برای روحیه داشتن خوبه. 

خانواده ای که احتمالا تا سال ها غم عزیزشو خواهد داشت، شاید برای چند روزی امید برگشتشو هم داشته باشه، بد نباشه. 

اما شاید اینو هم بتونم بگم که

نمیدونم بعد از خبر بدی که از جبهه ها می آوردن، کدام یک حداقل تونستن یه خورده زندگی کنن؛ مادری که خبر شهیدشدن فرزندشو میاوردن یا مادری که تا سالها به عنوان مفقود الاثر منتظر فرزند و چشم به راهشه؟

***

3-این روزها صحبتایی هم راجع به افرادی که تو اون موقعیت عکس سلفی مینداختن، زده میشه.

راستش من بیشتر از آدمایی که اونجا عکس سلفی مینداختن، از آدمایی میترسم که راجع به اونا بد میگن. 

بعضیاشون شاید از اینکه اونجا نبودن تا خودشون عکس سلفی بندازن، ناراحتن.

کدوممون نمیدونیم که اکثر مردممون تمایل داره که تو همچین موقعیتی عکس داشته باشه؟

و به نظرم فقط بدشانسی اونا بود که تو اون موقعیت بودن. وگرنه فکر میکنم خیلی از آدمایی که الان راجع بهشون بد میگن هم، اونجا بودن، همون کارو میکردن.

به نظرم تو این موارد، بیشتر از هر چیزی بی فرهنگی و بی شعوری خودمون به چشم میاد.

آدمایی که به علت موندن تو پلاسکو(برای فیلم برداری و ...) برای آتش نشان ها زحمت ایجاد کردن و باعث شدن که براشون همچین مشکلی ایجاد کنن.

***

یک جور وحشی گری دیگه ای هم که برای انسان ها هست، جلب توجه بقیه با کاراییه که شاید فایده زیادی برای بقیه نداشته باشه و تو ایران با گسترش ابزاری مثل اینستاگرام بیشتر هم شده.

از هر چیزی برای جلب توجه استفاده میکنیم. 

 و مثل بقیه ویژگی های وحشی ها، به نظرم این جلب توجه بیشتر برای اثباتِ بودنه. 

فردی برای اینکه اثبات کنه میتونه نگاه بقیه رو به خودش جلب کنه و باعث دیده شدن خودش بشه، کارایی میکنه که شاید وجهه خوبی نداشته باشه. 

سواستفاده از موقعیت های ایجاد شده و افراد دیگه برای جلب توجه بقیه شاید کاری انسانی نباشه.

***

پینوشت: راستش بیشتر از این دو تا گروه، حالم از خودم به هم میخوره.

به جای هیچ کدوم از افرادی که اونجا بودن، نبودم و با این حال دارم راجع بهشون حرف میزنم.

هیچ وقت نمیتونم بگم اگه من جای اونا(چه آتشنشان ها و چه مغازه دارها و هر کس دیگه) بودم چی کار میکردم، اما کاش من از گروهی نباشم که به خاطر من گروهی دیگه به زحمت بیفتن.

  • ۹۵/۱۱/۰۲
  • مرتضی خیری

نظرات (۰)

کسی نظری نداده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">