دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۱
  • ۰
یکی از تلخ ترین حقیقتها، اینه که آدم مجبوره تو طول زندگی، انتخاب کنه. انتخاب بین دو یا بیشتر تا گزینه به نظرم تهوع آوره.
یعنی ذات انتخابه که واسم تهوع آوره. پر از جهل، باید با قطعیت یکیو انتخاب میکنی. نه گزینه ای که انتخاب میکنی رو کامل میشناسی، و نه گزینه ای که کنار میزاری. اگه واقع بین تر باشم، حتی خودتم نمیشناسی. 
حالا کجای همچین شرایطی تناسبی با عقل داره؟
شاید اینجاست که چیزی فراتر از عقل بتونه به کمکت بیاد. چیزی از جنس عشق. از جنس بی خیالی.
گاهی وقتها اینکه فقط بزاری اتفاق بیفته کمک میکنه. 
منتها اینم یه انتخابه. انتخاب اینکه ول کنی و حتی به فکرشم نباشی.
حتی اگه بخوای انتخاب نکنی هم باز در حال انتخابی.
نمیتونی ازش فرار کنی. مجبوری انتخاب کنی. اینجاست که حال به هم زن میشه.
اینطور میگن که اون روزی که خدا داشت اختیار به آدم میداد گفت "انه کان ظلوما جهولا" 
و ما نفهمیدیم که چه حماقتی میکنیم و چه ظلمی به خودمون.
شاید به خاطر همینه که مرگ واسه برخی از ماها شیرینه. چون بهش تسلطی نداری. حتی اگه تو غفلت مثلا با تصادف کشته بشی، نور علی نور میشه. 
  • ۹۵/۱۰/۲۱
  • مرتضی خیری

نظرات (۱)

متن خوبی بود

پاسخ:
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">