دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰
قبلا نوشتم که فکر میکنم یکی از بدترین ویژگی های جامعه ما، توهم دانشیه که تو اکثر ماها هست. تو هر موضوع و کلا هر چیزی ادعای دونستن داریم.
اما فکر میکنم یکی از بدترین این توهم ها، این توهمه که فکر میکنیم هم دیگه رو میشناسیم. من فکر میکنم حتی اگه دو دوست 20 سال هم با هم دوست باشن، یه توهم از شناختن همدیگه دارن و نه چیزی اضافه تر. و اینطور هم فکر میکنم که بدترین ضربه هایی که از برخی دوستان میخوریم، از همینه که فکر میکنن ما رو به اندازه کافی شناختن. (یاد جمله "راه جهنم را با نیت های خیر سنگفرش کرذه اند" افتادم.)
البته فکر میکنم واقعیت اینه که هیچ کس تو این توهمات تقصیری نداره. فکر میکنم جهل ذاتی انسانه. بدی قضیه اینجاست که وقتی فهمیدیم چیزی مصداق جهالته باز ازش دست نمیکشیم.
من حتی برخی دوستان داشتم که فکر میکردن از روی قیافه طرف میشه شناخت طرف چجور آدمیه. نکته جالب قضیه اینجاست که ادعای ارثی بودن برای همچین توانایی هم میداد و میگفت پدربزرگمم هم همین طوری بود.
نمیدونم کی میشه از این توهم که همدیگه رو میشناسیم دست بکشیم و یه خورده با همدیگه بهتر رفتار کنیم.
فکر میکنم وقتش رسیده که حداقل در مورد روابط اجتماعی این "نمیدانم" ها رو بیشتر کنیم. حالا جهل تو بقیه علم ها بمونه واسه بعد. قبل اون خیلی کار داریم.
  • ۹۵/۱۰/۱۶
  • مرتضی خیری

نظرات (۱)

اوهوم...
پاسخ:
هممم.
درد دله.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">