دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

سلام

یه چیزی که داشتم فکر میکردم ، این بود که کسایی که مدام در حال فکر کردن  به دیگراننن، اونقدر از تو خالین که هیچ چیزی برای این که واسه خودشون فکر کنن ، ندارن. پس به ناچار دست به گریبان بقیه میشن تا به این وسیله، حداقل یه آخور فکری واسه خودشون درست کنن(فقط واسه این که خودشونو تسلا بدن).

یه چیزی که زیاد بهش فکر میکنم ، اما دقیق و بسیار خوب نمیتونم عملیش کنم،اینه که به نظر من "ادمی که اصلا برنامه ریزی نکنه و کل زندگیش همینطوری بیاد و بره،اصلا ادم نیست." واقعا اونروزایی که بدون برنامه ریزی کل کارامو انجام میدم(که البته تا الان بیشتر عمرم همینطوری گذشته) رو به فکر میارم و اونروزا رو با روزای برنامه ریزی شده ،مقایسه میکنم، یه حس پوچی عجیب و حال به هم زنی تو عدم برنامه ریزی هست. یکی از عجیبترین چیزها هم واسم اینه که ما خودمون همیشه خیلی چیزا رو میدونیم(مثلا من میدونم که برنامه ریزی خوبه)اما واقعا چرا خیلی کم بهشون عمل میکنیم؟

اینم یه شعری که دوسش دارم:

زندگی سخت ساده است !

خطر کن ٬ وارد بازی شو

چه چیزی از دست می دهی ؟

با دستهای خالی آمده ایم

و با دستان تهی خواهیم رفت

نه ٬ چیزی نیست که از دست بدهیم

فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند

تا سر زنده باشیم ٬ تا تارانه ای زیبا بخوانیم

و فرصت به پایان خواهد رسید

آری ٬ این است که هر لحظه غنیمتی است

هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است

و کسی چه می داند ؟

شاید آخرین لحظه باشد

 مخصوصا چون امروز هم باهاش درگیر بودم،از اون قسمت (نه ٬ چیزی نیست که از دست بدهیم)خیلی خوشم میاد.

  • ۹۴/۱۱/۲۰
  • مرتضی خیری

نظرات (۰)

کسی نظری نداده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">