دل نوشته هام

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

لذت سوال

یادمه یه بار که داشتم میرفتم سمت دانشگاه،وقتی از تاکسی پیاده شدم ، یه سوالی به ذهنم رسید که اصلا یهو از خودم پرسیدم که چرا الان پاهای من باید به زمین بچسبه؟اصلا یه سری سوال خیلی ساده راجع به گرانش به نظرم اومد...

نمیدونم دیوونه شده بودم یا گشنگی بهم اثر کرده بود یا اینکه از عواقب خوندن کتاب"پرسیدن مهم تر از پاسخ دادن است"بود.

چیزی که مطلقا یادمه ، وقتی که یه همچین حس پر سوالی رو تجربه کردم، حس نشاط و شادی و لذتی بود که داشتم.کاش که فقط سوال بلد باشم و جوابشو از بقیه(بقیه چرت و پرت نه ها...بقیه های خوب) بگیرم.یه چیزی هم یادمه اینه که تو اون موقع به بزرگی نیوتون هم پی بردم که تو اون زمان که هیچ تصوری از نیروی گرانش نبود ، چطور همچین فرضی واسه خودش طراحی کرد و به جواب رسید.مطمئنا خیلی ادم بزرگی بوده.

  • ۹۴/۰۴/۱۰
  • مرتضی خیری

نظرات (۰)

کسی نظری نداده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">